اسمتو گذاشتیم سورنا
سورنای عزیزم
اون روزی که واسه اولین بار معلوم شد، هدیه زیبای خدا به من و مامانت یه پسر خوشکله، ما باهم قرار گذاشتیم ، هرکدوم چند تا اسم قشنگ پیدا کنیم و بین اسمها یکی رو که قشنگتر از همه است، انتخاب کنیم واسه پسر خوشکلمون ، خلاصه ،رفتیم کتاب خریدم ، توی اینترنت چرخیدیم از این و اون پیشنهاد گرفتم، یکی گفت تیرداد یکی گفت امیر ارسلان یکی گفت آرتین یکی گفت ... ولی هیچ کدومش ما رو راضی نکرد، تا اینکه عید 93 رفته بودیم عروسی یکی از اقوام. برگشتنی یه اسم اومد تو ذهن من، دقیقا همون لحظه مامانت در حالی که اشک ذوق تو چشماش بازی می کرد به من نگاه کرد و گفت : علی. (چقدر این اسم قشنگه وقتی تو منو صدا می زنی) گفتم: جانم. گفت: اسمشو چی بزاریم. گفتم : یه چیزی همین الان اومده تو ذهنم، مطمئنم اگه بشنویش نه نمی گی .
از من نگفتن و از او اصرار که چه اسمیه . بالاخره مثل همیشه مامان پیروز میدان شد و وقتی که گفتم، «سورنا» مامان گفت: عالیه، چه اسم زیبایی ! سورنا بهترین اسم دنیاست . بعدش هرچی من اصرار کردم بزارمیش یه چیز دیگه مثلا ...، ...،...، دیگه نتونستم نظر مامانو عوض کنم ...
سورنا :
سورنا ( Surena) به معنی نیرومند (۵۲-۸۲ پیش از میلاد) فرزند آرخش (آرش) و ماسیس یکی از سرداران سپاه ایران در زمان اشکانیان است.
بر پایه گفتهٔ پلوتارک «سورنا در دلیری و توانایی پیشروترین پارتی ایرانی دوران خود بود.» پلوتارک همچنین از سورنا به عنوان بلندقدترین و خوش چهره ترین مرد زمان خود یاد کردهاست.