سورناسورنا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

سورنا

شعر: برای سورنا

سورنا جان :   این شعرو مامان و بابا همین امروز سه شنبه که شیش روز از خرداد 93 گذشته برای تو گفتن ،امیدوارم که خوشت بیاد . نازَکَم، گلم ،آرامش قلبم :                   آهای آهای ناز من          دوبال پرواز من اهای اهای ساز من          صدای آواز من   شمارش نفسهام کی میایی تو دستام   تو ریشه ی جونمی           دردم و درمونمی نم نم بارونمی           هش ...
7 خرداد 1393

اسمتو گذاشتیم سورنا

سورنای عزیزم             اون روزی که واسه اولین بار معلوم شد، هدیه زیبای خدا به من و مامانت یه پسر خوشکله، ما باهم قرار گذاشتیم ، هرکدوم چند تا اسم قشنگ پیدا کنیم و بین اسمها یکی رو که قشنگتر از همه است، انتخاب کنیم  واسه پسر خوشکلمون ، خلاصه ،رفتیم کتاب خریدم ، توی اینترنت چرخیدیم از این و اون پیشنهاد گرفتم، یکی گفت تیرداد یکی گفت امیر ارسلان یکی گفت آرتین یکی گفت ... ولی هیچ کدومش ما رو راضی نکرد، تا اینکه عید 93 رفته بودیم عروسی یکی از اقوام. برگشتنی یه اسم اومد تو ذهن من، دقیقا همون لحظه مامانت در حالی که اشک ذوق تو چشماش بازی می کرد به من نگاه کرد و گفت : ...
7 خرداد 1393

شبی که وبلاگتو ساختیم

  ای بهترینه، بهترینه، بهترین ها :   امشب من و مامان با کوله باری از انتظار، این وبلاگو برای تو درست کردیم، تا دلتنگیهامونو توی صفحاتش بنویسیم ،   اینو بدون که مامان و بابا تو رو خیلی دوست دارن و خیلی خیلی انتظار اومدنت رو می کشن،امشب چهار روز از خرداد گذشته، ساعت ده و بیست دقیقه شبه ، امیدوارم وقتی که میای همه چیزت بیسته بیست باشه،عزیزم .                                             ...
4 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سورنا می باشد